به نام خدای عشق

دل به شوق دیدنت هر بار عاشق مى شودنام زیبایت شود تکرار عاشق مى شودمینویسم از تو و از عشق پاکت نازنیندفترم دیوانه و خودکار عاشق مى شودقاب عکست را که آویزان دیوارش کنمبا وجود عکس تو دیوار عاشق مى شودبى تو هذیان مى شود واگویه هاى هرشبمتا به یادت شاعر تب دار عاشق مى شودمى شوى مضمون اشعار و غزلها بعد از آنبیت بیت هر غزل اینبار عاشق مى شودگاه آباد است و آزاد از تعلقها دلمگاه با ویرانى و آوار عاشق مى شود در خیال و خواب هم درگیر چشمانت شدهیا که در هنگامه ى دیدار عاشق مى شودتا نگاهت با نگاه من تلاقى مى کندنبض قلبم مى زند انگار عاشق مى شود#طاهره_داورى به نام خدای عشق...

خوشا به بختِ بلندم که در کنار منیتو هم قرار منی هم تو بی‌قرار منیگذشت فصل زمستان گذشت سردی و سوزبیا ورق بزن این فصل را، بهار منیبه روزهای جدایی دو حالت است فقطدر انتظار تواَم یا در انتظار منی“خوش است خلوت اگر یار یار من باشد”خوش است چون که شب و روز در کنار منیبمان که عشق به حالِ من و تو غبطه خورَدبمان که یار تواَم، عشق کن که یار منیبمان که مثل غزل‌های عاشقانه‌ی منپر از لطافتِ محضی و گوشوار منیمن “ابتهاج”‌ترین شاعر زمانِ تواَمتو عاشقانه ترین شعر روزگار منی#جویا_معروفی به نام خدای عشق...

تو آن سیب سرخ خدا داده ای
تو یک اتّفاقی که افتاده ای.

منم عاشق عطر سیب دلت 
و چشمان ِ شعر ِ "پریزاده ای". 

تو سرمستی ِقلب انگورها 
تو "شیراز ِ" لبریز ِاز باده ای . 

تو شور غزل های "حافظ " ، ببین!
که در قلّه ی عشق اِستاده ای.

تو یک انتخابی که تا قرن ها
در آغاز و پایان هر جاده ای .

تو حوّای ِآدم ... تو یک معجزه
تو آن سیب سرخ خداداده ای.

#امیر_نقدی_لنگرودی

به نام خدای عشق...

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق

قایقی در طلب موج به دریا زد و رفت
باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق

شمع روشن شد و پروانه به آتش پیوست
می‌توان سوخت اگر امر بفرماید عشق

پیله‌ی رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت، به پروانه نمی‌آید عشق

فاضل نظری

به نام خدای عشق...

از داغ این فراق دلم وا نمی شوداین زخم کهنه بی تو مداوا نمی شودخورشید من بیا و ز مغرب طلوع کندنیا بدون مهر تو زیبا نمی شودنادیده عاشقت شده ایم این چه حالتیستمجنون ندیده عاشق لیلا نمی شوداز بس که دوریت به درازا کشیده استگفتم که بی خیال تو... اما نمی شودبرگرد ای بهانه بودن که زندگی...اصلا بدون عشق تو معنا نمی شودوزن تو شعرهای مرا می کند سپیدشعرم نگوید از تو مقفا نمی شود"حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت""هریوسفی که یوسف زهرا نمی شود"روز وصال ما بنویسند شاعران:هجری هزارساله که افسانه می شود#سید_مهدی_حسنزاده به نام خدای عشق...

عاشق چگونه باشم؟راهی بدون نور است وقتی که قلّه ی عشق، گویی عجیب دور استتاوان دردهایم، لب بستن است هربار بر لب رسیده جان از، صبری که بی غرور است!گفتم به دل که برگرد! راهت از او جدا کناما دل رحیمم، انگار بی شعور است!!سرخوش به عشق بودم، از درد بیکسی ها نگذاشت خوش بمانم؛ دنیا چه چشم شور است!هربار با خطائی، راه مرا ببستی تا چند چشم بندم؛ این راه بی عبور استتقدیر من سکوت است، وقتی شکست این دل گر شعر هم نگویم؛ خود دفتری قطور است!شب های تلخ تنها، ماندن رسیده از راهگویی بساط بی عشق، بودن دوباره جور است!   #الهام_حق_مراد_خان به نام خدای عشق...

ای خاطرات ِ غم زده از ردّ ِ پای من !باران گرفته باز و ابری هوای من. آشوب کرده است دل و دین شهر را معشوقه ی خیالی این روز های من ."یک دست جام باده و یک دست " *... غصه هاموقتی به تو نمی رسد اینک صدای من."یوسف"نبوده ام که عزیزت شوم ولیای کاش دیده بود "زلیخا" ، وفای من. گیسوی تو بهانه ی این عاشقانه ها وقتی که باد کرده پریشان برای من . "یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت "این غُصه ها و فاصله ها خون بهایِ من!آغوش می شوم که بگیرم تو را در آنای چشم هات ،فلسفه ی شعرهای من.    #امیر_نقدی_لنگرودی به نام خدای عشق...

انجمن شعر Anjomansher@:
‍ توکه ازگرمی هرپنجره دلخواه تری
پرده اززلف براندازکه ازماه سری

حرف زیبایی تودرهمه جاپیچیده
میتوانی به غلامی دل ماراببری

توهمان سیب درختی که خداگفت نخور
من همان آدم مستم که شدم سوزپری

بی گمان چهچهه زیبای قناری منی
چون که ازدیدن هرمنظره دلخواه تری
تابه کی دست به دعاگریه کنان خیره شوم
کاش بااشک ودعابازشودقفل دری

بهترین ساعت صفری وبیایی وفقط
من ببینم که تودرجمع به من مینگری


#روح_اله_نعمتی بهار(رویان)

به نام خدای عشق...